Select Page

کرسی ترویجی «تحلیل و بررسی نظریۀ عدالت علامه طباطبایی» برگزار شد

حجت الاسلام والمسلمین واعظی گفت: علامه طباطبایی برای انسان دو سطح قائل است؛ یکی سطح نازل که انسان در این سطح انسان طبعی و متحرک بالطبع است و دیگری، سطح عالی که در آن انسان به فطرت اخلاقی ملهَم است.

به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در این نشست حجج الاسلام و المسلمین استاد احمد واعظی، استاد سروش محلاتی و استاد دکتر احمدرضا یزدانی مقدم به تحلیل و بررسی نظریۀ عدالت علامه طباطبایی از زوایای مختلف پرداختند.

در ابتدای این نشست، استاد سروش محلاتی بحث خود را تحت عنوان «مبانی کلامی- قرآنی نظریۀ عدالت اجتماعی علامه طباطبایی» ارائه کردند. از دیدگاه ایشان می‎توان سه مبنای مستقل برای عدالت با عنوان ذات بشر، عدالت به اقتضای نظام هستی، عدالت از سوی مبدأ هستی در نظر گرفت.

وی بحث خود را از منظر سوم ارائه کرد، زیرا معتقد است که مسلمان نمی‎تواند عدالت را بدون توحید بررسی کند. به نظر سروش محلاتی سخن اشاعره در زمینۀ عدل قابل توجه است و برای تحلیل نظریۀ عدالت علامه توجه به سخن اشاعره ضرورت دارد زیرا علامه بحث خود را از این زاویه مطرح کرده است.

وی افزود: ابوالحسن أشعری معتقد است که از خداوند نباید انتظار عدالت داشت زیرا؛ خداوند مالک مطلق همه چیز است و مالک مطلق با مملوک هر برخوردی داشته باشد ظلم نیست و در چنین رابطه‎ای اصلا ظلم فرض ندارد و کسی نمی‎تواند برای خدا حد تعیین کند و به وی فرمان دهد.

در ادامه استاد محلاتی گفت: علامه در جلد 16 المیزان بحث عدالت را طرح می‎کند و هر دو استدلال اشعری را می‎پذیرد. به نظر علامه اگر خداوند متعال نیکان را پاداش ندهد مانع عقلی ندارد و وی حق دارد چنین کند. اگر خداوند چنین عمل نمی‎کند فقط از اینروست که خود چنین فرموده است. از طرفی علامه شریعت الهی را مبتنی بر حسن و قبح عقلایی می‎داند و در نهایت استاد محلاتی نتیجه می‎گیرد که از نظر علامه عدالت شرعی و عرفی هیچ منشأ فلسفی ندارد.

در ادامه این نشست، استاد واعظی «تقریری از دیدگاه علامه طباطبایی در مورد ضرورت عدالت و منشأ ارزش‎مندی آن» ارائه کردند که براساس آن نقدهای شهید مطهری و دیگران به علامه وارد نیست.

وی افزود: یکی از این نقدها این است که براساس دیدگاه علامه عدالت (و اساسا تمام ارزشهای اخلاقی) امری اعتباری و غیر حقیقی می‎شود و در نتیجه اخلاق سست‎بنیاد و بی‎اعتبار می‎گردد.

استاد واعظی در پاسخ می‎گوید که علامه برای انسان دو سطح قائل است: یکی سطح نازل که انسان در این سطح انسان طبعی و متحرک بالطبع است و دیگری، سطح عالی که در آن انسان به فطرت اخلاقی ملهَم است.

وی با اشاره به سخن علامه در اصول فلسفه، ادامه داد: حتی انسان طبعی و نازل هم لزوم عدالت و حسن آن‎را درک می‎کند و این منافاتی با درک اخلاقی انسان در سطح عالی ندارد و علامه از جمله در جلدهای 5، 7 و 20 المیزان به فطرت اخلاقی انسان اشاره کرده است.

استاد واعظی خاطرنشان کرد: خلاصه این‎که علامه عدالت‎گرایی انسان را در دو سطحِ 1. انسان نازل و طبعی و 2. انسان فطری و اخلاقگرا تبیین کرده است؛ اما آن‎چه شهرت یافته، تعمیم داده شده و مورد نقد قرار گرفته تحلیل مربوط به انسان نازل است.

در ادامه این نشست، استاد یزدانی مقدم با بررسی «عدالت اجتماعی علامه در فلسفۀ سیاسی» ایشان، تعریف‎های مختلف علامه از عدالت را به تعریف مشهور «اعطای حق هر صاحب حق» راجع دانستند و برای حق سه خاستگاه از منظر علامه برشمرد و افزود: حق ناشی از چگونگی سازمان خلقت انسان مانند خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج است و بر این اساس لازمۀ عدالت اجتماعی تأمین این امور برای اعضای جامعه است؛

وی در ادامه خاستگاه دوم را اینگونه توصیف کرد: حق ناشی از چگونگی ورود به زندگی اجتماعی: ورود به زندگی اجتماعی برای فرد حقی ایجاد می کند و آن تأمین نیازهای حیاتی و استکمالی اوست. اعطاء حق کل ذی حق حقه، در این‎جا، تامین حداقل این نیازها و رعایت همین حقوق ابتدایی و اعطای آن است.

استاد یزدانی مقدم در خاستگاه سوم درباره حق ناشی از قرارداد، گفت: عدالت اجتماعي، اعتباري است مقدم بر زندگي اجتماعي که به زندگي اجتماعي ميانجامد. عدالت اجتماعي، خود، قرارداد عملي است و مضمون آن، همان استخدام متقابل است. در عين حال، عدالت اجتماعي به قرارداد برنميگردد؛ يعني منشأ آن، قراردادي مقدَّم بر عدالت اجتماعي نيست بلکه عدالت اجتماعي، خود، همان قرارداد مشترک اجتماعي است.

وی در ادامه گفت: هم مضمون اين قرارداد، عدالت است و هم عمل به آن. عدالت اجتماعي و يا قرارداد اجتماعي، حجت و مرجع مشترک اجتماعي و مايه بقا و استمرار زندگي اجتماعي است و با نفي آن، زندگي اجتماعي دچار اختلال و اختلاف شده و ناچار استبداد و زور، بر اجتماع حاکم می‌گردد.

استاد یزدانی مقدم در پاسخ به این نقد که براساس تحلیل علامه از عدالت در اصول فلسفه، عدالت امری اعتباری می‎شود، گفت: در اصول فلسفه بحث تنها در مورد اعتبار حسن برای عدالت اجتماعی است نه اعتبار نفس عدالت؛ هرچند عدالت و حسن از جهت مصادیق خارجی با هم برابرند.

بيشتر

تصویر روز

صوت هفته

تلاوت جزء سی

قرآن کریم

ویدئوهای متنخب

Loading...
خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)


مجری سایت : شرکت سیگما